گنجینه دفاع مقدس : دکتر محمد رضا منتظری ریاست بیمارستان

گنجینه دفاع مقدس : دکتر محمد رضا منتظری ریاست بیمارستان

خاطرات دکتر محمد رضا منتظری ریاست بیمارستان از دوران دفاع مقدس

 

 

حضور در عملیات های : والفجر مقدماتی –والفجر1 –والفجر4 –کربلای 4 –کربلای5 –نصر7 –خیبر –باز پس گیری مناطق عملیاتی پس از قطع نامه 67

 درسال 1358که 19 سال سن داشتم و دانشجوی دانشگاه تهران بودم آموزش مقدماتی بسیج را در دانشگاه گذراندم . در این دوران 2 مرتبه به پادگان های آموزشی واقع در تهران رفتم .هیجده آبان سال62 از طریق پایگاه بسیج شهرستان تفت به بسیج یزد که در خیابان مهدی واقع بود و ازآنجا به جبهه های جنوب اعزام و ابتدا به اندیمشک ، پادگان دوکوهه رفتیم وپس از 2 روز اقامت در آنجا به لشکر نجف اشرف معرفی و در قالب امدادگر و تک تیرانداز گردان رزمی به منطقه عملیاتی محرم برده شدیم و اینجانب در آنجا به مدت یکماه به عنوان نیروی رزمی وامدادگر بودم و پس از یکماه به پشت خط انتقال یافته و در منطقه دهلران رفتم و درآنجا آموزشهای ویژه اطلاعات و عملیات که فرماندهی آنرا سرلشکر پاسدار شهید عاصی زاده عهده دار بودند شرکت کردم.  در عملیات والفجر مقدماتی به عنوان نیروی اطلاعات و عملیات قرارگاه هفتم حدید بودم که  این نیرو ها در مرحله اول با چند تیپ ولشکر ارتش هماهنگ  بودند که بدین صورتکه وقتی مواضع مورد نظردشمن فتح می شد ، در مرحله دوم نیروهای دشمن از پشت  محاصره می شدند تا ازفرار آنها جلوگیری شود که متاسفانه به دلیل نرسیدن به اهداف در مرحله اول عملیات وکمبود نیرو مرحله دوم عملیات  انجام نگرفت .پس از آن به پادگان عین خوش که مقر فرماندهی سپاه هفتم حدیددرآنجا مستقر ومسئولیت آنراسرلشکر پاسدارشهیداحمد کاظمی بعهده داشتند برگشتیم .

در مقر سپاه هفتم اطلاعات و گزارشات مربوط به روند شناسایی نیروهای خودی و وضعیت پدافندی دشمن در منطقه عملیاتی واالفجر 1 که از واحد اطلاعات و عملیات لشکرهاو تیپ های تحت پوشش می رسید را تحلیل وجمع بندی می کردیم و به قرارگاه کربلا می فرستادیم  .

خاطرات :

در منطقه بانه سردار شهید عاصی زاده برای توجیه مأموریت و شناسایی منطقه ای که قرار بود عملیات والفجر4 در آنجا انجام شود رفته بودند ، پس از بازگشت از شناسایی آن منطقه خوابی که شب های گذشته در یزد و قبل از اعزام به جبهه غرب دیده بودند را اینگونه برایم  بازگو کردندکه شهید احمد کاظمی از طرف امام به خوابم آمده بودند واز من خواستند که با ایشان به جبهه بیایم ومنطقه ای که الان  برای شناسایی به آنجا رفته بودم را به من نشان دادندو همه موقعیتهایی که امروز برای شناسایی و توجیه در منطقه عملیاتی بانه رفتیم نام آنها را در خواب به من گفتند .

بهمن واسفند سال 63 مسئول بیمارستان صحرایی درمنطقه عملیاتی خرمشهر بودم ، یک روز فرد روحانی که از طرف حوزه علمیه قم برای تبلیغات آمده بودند حکم سیگارکشیدن در آنجا را ازمن پرسیدند به نظرم آمد که این سوال را برای صحبت بابعضی از رزمندگانی که گاهاً سیگار می کشیدندپرسیده اند که عدم موافقت خودم را با این عمل اظهار داشتم، ایشان پس از یکماه حضور در بیمارستان صحرایی هنگام خداحافظی ورفتنشان به من گفتند که ابتدای ورودم به بیمارستان سوالی از شما پرسیدم و شما جواب دادید باعث شد که سیگار کشیدن روزانه دو سه پاکت طی چند سال گذشته را از روز اول ترک کرده و دیگر لب به سیگار نزنم .

سخن پایانی :

روحیه معنوی که در دوران دفاع مقدس وجود داشت الان متاسفانه کمرنگ است و باعث مشکلاتی در سطح جامعه شده است  که امیدوارم بتوانیم آن روحیات را در خود وجوانان عزیز کشور اسلامی امان زنده ویا پرورش دهیم . از خداوند عاقبت بخیری وسلامتی را برای مردم عزیز وبزرگوار ایران اسلامی خواستارم .

 

والسلام

کد خبر: 24
  تاریخ خبر : 7 مهر 1392
  دیدگاه کاربران