گنجینه خاطرات دفاع مقدس : حاج احمد زارع مدیریت بیمارستان

درابتدای جنگ در بیمارستان فرخی (شهید رهنمون کنونی ) به عنوان سوپر وایزر مشغول به کار بودم  . در طول  دوران دفاع مقدس  3 دفعه به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شدم که هردوره به مدت یک ماه در منطقه مستقر بودم . اولین بار در سال 59 وقتی 23 ساله بودم  همراه با اکیپ پزشکی  به منطقه کردستان در بیمارستانی واقع در شهرسقز که بطور کامل تعطیل شده بودو بدلیل ناامنی وخطری که وجود داشت توسط نیروهای نظامی پشتیبانی می شدیم و پشت بام بیمارستان نیز بوسیله  آنها سنگر بندی شده و درآنجا مستقرشده بودند. متاسفانه بیمارستان و تجهیزات  داخل آن توسط گروهک کومله وسایر گروهک های تروریستی حاضر در منطقه تخریب واز بین رفته بودند وبا سختی وتلاش های فراوان با حضور نیروهای بومی منطقه توانستیم تجهیزات مورد نیاز بیمارستان رافراهم و آماده کنیم و با حضور اکیپ پزشکی که 18 نفر بودیم بیمارستان بطور کامل راه اندازی و پذیرای بیماران بومی ورزمندگان گردید .

 دومین بار سال 62 بود که به استان ایلام شهرستان سومار رفتیم . درتپه های سومار که به تپه سارا ت معروف بودندمستقر که  فاصله ما با دشمن 100 –150 متر بیشتر نبود . هنگام نماز من اذان می گفتم و دشمن تا صدای اذان را می شنوید تپه را گلوله باران  میکرد وچون  محل استقرار ما در شیب کوه قرارداشت وداخل کوه را به صورت سنگر ایجاد کرده بودیم  خطری از این بابت مارا تهدید نمی کرد . برای درمان بیماران  کوله پشتی داشتیم که داخل آن وسایل پزشکی و دارویی وکمک های اولیه بود که به وسیله آنها درمان سرپایی  انجام می دادیم و اگر شدت جراحت فرد بیشتر بود او را به عقب می فرستادیم  و چون منطقه بسیار ناامن وخطرناک بودبه مانیز که نیروی درمانی بودیم برای دفاع از خودمان اسلحه داده بودند .

آخرین باری که به منطقه رفتم اسفند 65  بود که در بیمارستان شهید بقایی اهواز مستقر شدم.  بیمارانی که از خط مقدم  به این بیمارستان می آوردند پس از اقدامات درمانی و عمل جراحی به سایر استانها انتقال داده می شدند .

 در پایان اجازه می خواهم از تمام کسانی که در دوران دفاع مقدس جان خودرا درکف اخلاص گذاشته و به جبهه های نبرد حق علیه باطل رهسپار شدند تا پرچم اسلام ناب محمدی بر بام این کشور بدرخشد و به عنوان مدافع محرومان و مظلومان جهان باشد تشکر وقدردانی کنم وصحت وسلامتی رزمندگان عزیز را از خداوند منان خواستارم .

سخن پایانی :  بعضی از جوانان نسل سوم وچهارم درک کاملی از دوران دفاع مقدس و ثمره های آن ندارند برای همین از فرزندانم می خواهم تا با مطالعه کتابهایی که درباره دوران دفاع مقدس نوشته شده است و همچنین با استفاده از خاطرات وسخنان ایثارگران بزرگوار از این دوران درس بگیرند و بدانند که این انقلاب به قیمت ارزان بدست ما نرسیده و بهای سنگینی برای آن پرداخت شده است .

                                                                     والسلام